شعر(شنبه 87 شهریور 9 ساعت 9:1 عصر )
گرفتهتر ز خزان دلم، خزانی نیست
ستارهبارتر از چشمم آسمانی نیست
به حجم تنگدلیهای آفتابی من
مدار حوصلهی هیچ کهکشانی نیست
سزای پاکیات ای اشک! آستینی نیست
به سربلندیات ای عشق! آستانی نیست
مرا که شانهام از حمل آفتاب خم است،
به جز پناهِ دو دست تو سایبانی نیست
به سوگواری این اشکهای سرگردان
به غیر چشم سیاه تو نوحهخوانی نیست
به غیر تسلیت چشمهای دلسوزت
مرا نیاز تسلی به همزبانی نیست
» fira_xox
»» نظرات دیگران ( نظر)
لیست کل یادداشت های وبلاگ